ختنه
امروز 30 فروردین93 بردیمت پیش دکتر تازیکی و ختنه ات کرد فرداش روز ولات حضرت فاطمه تو یه روز خوب مسلمان شدی دو روز قبل همراه آقاجون رفتی آب بازی از دکتر اومدیم خونه یه ریز گریه میکردی بعد از ختنه اون روز اصلا نخندیدی همش ناراحت بودی دو روز بعد از ختنه آقاجون بردت حموم گل پسرم قند عسلم عافیت باشی ...
شروع غذای کمکی
ا مروز بیست و نهم فروردین اولین روزی بود که غذا خوردن رو شروع کردی یک قاشق فرنی خوردی چقد از خوردنش لذت بردی... ...
پنج ماهگي
به بچه های دیگه و به عكس خودت تو آينه ميخندي وقتي بهت اسباب بازي ميدم خودتو آماده ميكني كه بگيريش. روي زمين ميچرخي هرچي هم ميگيري ميزاري دهنت غذا ميگيرم جلوي دهنت دهنتو باز ميكني كه بخوريش وقتي بابات از پشت تلفن باهات حرف ميزنه ميخندي از خودت صدا در مياري وقتي گريه ميكني ميگي مام جديدن هم ميگي بو....مثل اينكه ميخواي با لبات صدا در بياري. هفت سين93 اولين ساليه كه محمد ايليا با ماست طبيعت روزهاي عيد با سيدمحمدايليا اينم اولين روز 6 ماهگيه محمدايليا ...
چهار ماه و نيم
تو پنج ماهگی دیگه شروع به غلطیدن کردی و از چهارماهگی صدا در میاری وقتی من یا بابات برات شعر میخونیم یا باهات صحبت می کنیم با ما همزمان شروع به صدا در آوردن میکنی و مثلاً میگی ( آآآ..) موقع خواب هم همش ميخواي با ما حرف بزني كه نخوابي ...
خانواده ما وقتي تورو نداشتيم !
چهارشنبه سوري 93
اولين چهارشنبه سوري زندگي ايليا 27 اسفند 93 ...
نویسنده :
♥مامان عطيه و بابا امير♥
12:05
چند روز مونده به سال 93
نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس ايليا جـان به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی. ...
نویسنده :
♥مامان عطيه و بابا امير♥
15:54
شهرزاد
يك ماه پيش عكستو واسه مجله شهرزاد فرستادم امروز صبح كه داشتيم ميرفتيم خونه مادرجون از بابا امير خواستم بره دكه روزنامه فروشي بپرسه شهرزاد رسيد يا نه . ما خونه مادر جون بوديم كه بابا امير با خوشحالي اومد و گفت امروز مجله شهرزاد رسيد همينطور كه خوشحال بود گفت عكس پسرمون چاپ كردن....... شماره پيامك : 20009592 ...
نویسنده :
♥مامان عطيه و بابا امير♥
14:19