نظرات (9)
مامان عرفان
21 خرداد 93 21:11
21 خرداد 93 21:11
سلام عطیه جون شما از گرگان هستین؟ منم دوستم مال گرگانه و البته ساکن بندرگز بودن حالا فکر کنم اومدن نوکنده.خیلی خوشحال شدم. کاش رزای منو می شناختی. شایدم می شناسی؟
باران قاصدک
22 خرداد 93 12:21
22 خرداد 93 12:21
روز میلاد امام انس و جان آمد خوش آمد
موسم شور و سرور شیعیان آمد خوش آمد
گشته از دامان نرجس غنچه ای زیبا شکوفا
روشن از رخسار او شد چشم حیدر قلب زهرا
باران قاصدک
22 خرداد 93 12:22
22 خرداد 93 12:22
سلام ایلیای خاله و مامان مهربونش جطوره
خاله قربون ژست های ایلیا جون برم
ابجی سجا
22 خرداد 93 15:49
22 خرداد 93 15:49
آدم برفی از خجالت آّب شد.
هنگامی که کودک فقیری به هویج روی صورتش زل زده بود...
ابجی سجا
22 خرداد 93 15:50
22 خرداد 93 15:50
اشک گاهی از لبخند با ارزش تره ,لبخندو واسه هر کسی میتونی هدیه کنی اما اشکو فقط واسه اونایی که صادقانه دوسشون داری.♥
ابجی سجا
22 خرداد 93 15:51
22 خرداد 93 15:51
تعــــــارف نداریم که
همیـشه تو هر "فدای ســـرت" یه "خاک بر ســرت" بصورت مستتــر و بالقوه وجــود داره :|
مطلب بعدی
شب نیمه شعبان 93
مطلب قبلی
7 ماه و 1 روز